، تا این لحظه: 22 سال و 1 ماه و 9 روز سن داره

نی نی نازنازی ما...

این منم, مریم با یه کنجد تو دلش!

ما از آلمان برگشتیم من الان یه نی نی تو دلم دارم.....به همین سادگی! قبل از اینکه به دوسلدروف سفر کنیم, ماه ها تحت نظر پزشک های اونجا بودم و نتیجه همه آزمایش ها و سونوها و نمونه ها واسشون ارسال میشد و داروها و هورمون هاشون رو استفاده کرده بودم و تزریق ها هم انجام شده بود....بنابراین طبق یه زمانبندی خاص و در یه شرایط آماده برای بارداری اونجا حاضر شده بودیم. تو دیدار اول با پزشک ها, بعد از یه معاینه ساده به مترجم گفت که بهمون بگه که تشریف ببرید هتل و تا فرداشب حداقل پنج بار.........!!!...من و وحید هم که خجالتی! مترجم هم که مرد! خلاصه آب شدیم و رفتیم تو زمین دوسلدروف!! پس فردا من حامله بودم!! وحید میگه فکر نکنم هیچ مامان و بابایی تو دن...
27 بهمن 1395

سفری با چاشنی شوق و عشق و التهاب و بیم و امید

بالاخره ما عازم دوسلدروف خواهیم شد! بعد از یک ماه و نیم کامل تحت نظر پزشک بودن و در یه شرایط خاص بدنی و هورمونی و با یه سری هماهنگی های پیچیده با کلینیک مقصد, ما در جستجوی نی نی جان مون در اوایل سال میلادی شون به آلمان سفر خواهیم کرد.... انکار نمیکنم که استرس زیادی رو تحمل میکنم....اگر دلداری ها و خنده ها و آرامش و دلگرمی های وحید نیود, شاید این همه داروی هورمونی و تست ها و سونوها رو دووم نمی آوردم... نی نی فندقی من این بار دیگه بهمون ثابت کن که من و وحید هم لیاقت مامان و بابا شدن رو داریم...وفادار باش کوچولوی من...به دلم محکم بچسب!....
14 بهمن 1395
1